- سرشاخ شدن
- گلاویز شدن دو گاو با هم و بند کردن شاخهای خود به یکدیگر، (کشتی) گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی، بپر و پای کسی پیچیدن پر خاش کردن
معنی سرشاخ شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- سرشاخ شدن
- در ورزش کشتی گلاویز شدن دو کشتی گیر در آغاز کشتی، زورآزمایی دو کشتی گیر با هم بی آنکه یکدیگر را زمین بزنند
- سرشاخ شدن ((~. شُ دَ))
- گلاویز شدن، درگیر شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مخارج خود را بگردن دیگری انداختن، موجب زحمت دیگران گردیدن
رخنه دار شدن دارای منفذ گشتن، شکاف برداشتن
باعث زحمت شدن، بر خرج و زحمت و محنت کسی افزودن
گشاده شدن اتساع، آسان شدن کار
قرمز شدن چهره شخصی، غضبناک گردیدن، خجالت کشیدن
краснеть
erröten
червоніти
rumienić się
arrossire
sonrojarse
rougir
blozen
शरमाना
memerah
يحمرّ
얼굴이 빨개지다
להסמיק
顔を赤らめる
kujawa
หน้าแดง
লজ্জায় লাল হওয়া
شرم سے سرخ ہونا